عمر من بر سر نادانی افکار گذشت دیدگان بستم و اندیشه بیدار گذشت حرف ها ناگفته ماند و این تنِ رنجور من با غم و رنج و پریشانی بسیار گذشت روزگارم شد همه زهری به جان در زندگی زخم شد بر بدن و با تنِ بیمار گذشت در غروب زندگی شادی ندیدم یک دمی سایه های عمر من از لب دیوار گذشت خاطراتم شد همه خاکستر و دامان خاک روز و شب هایم یکی گشت و به یکبار گذشت کاروان رفت و من از قافله ها جا ماندم خواب رفتم و از لحظه ی دیدار گذشت نیره ,عمر منى زكي,عمر منة عرفة,عمر منال العالم,عمر منة الله حسين فهمي,عمر منصور,عمر منى واصف,عامر منيب,عمر منال عريقات,عمر من مرگیست نامش زندگانی,عمر منى ابو حمزة ...ادامه مطلب