جا مانده انسانیت در غربتی عجیب هیایوی او تنهاست در این دنیای غریب خانه ها سرداب شد تا کسی نبیند پشت این پرده ها همه دروغ است و فریب آه از یاد رفت پرواز کبوتران عاشق گم شد در شبِ تیره ،هزاران هزار نهیب نیمه شب رفت و آمده سپیده سحری گویا نمی خواند در این صبح دیگر عندلیب هر روز پاره می کند حجاب خاکی خود گویا تکرار می شود در خودش ،خوردن سیب " نیره " ,حجاب خاکی,حجاب چادر خاکی ...ادامه مطلب